حين بدتر شدن يا به عنوان درمان درمان نگهدارنده در بعضي موارد خاص:
لوپوس و نفريت لوپوسی ، کارديت روماتيسمي حاد، درماتوميوزيت سيستميک (پلي میوزيت) پلي آرتريت ندوزا، سندرم گود پاسچر
اختلالات درماتولوژيک:
پمفيگوس ، اریتم مولتي فرم حاد (سندرم استيون ـ جانسون) درماتيت آکسفولیاتیو, کهیر, درماتیت هرپتی فم بولوس, درماتیت سبوریک شدید, پسوریازیس شدید , مایکوزیس فونگوییدس
موقعيت هاي آلرژيک:
کنترل موقعيت هاي آلرژيک, آسم برونشی ، درماتيت تماسي ، درماتيت آتوپيک ، بيماري سرم، رینیت آلرژیک , واکنشهاي افزايش حساسيت دارويي ، واکنشهاي کهيري انتقال خون , ادم حاد غير عفوني حلق (اولين انتخاب اپی نفرین مي باشد .)
بيماريهاي چشمي:
پروسه هاي التهابي و آلرژيک مزمن و حاد شديدي که چشم را درگير مي کنند مانند افتالميت هرپس زوستر ، ايریدوسیکلیت,ایریدیت ، کوريورتينتيت ، کوروئيديت ,یووییت منتشر خلقي ، نوريت اپتيک ، سمپاتيک اوفتالميا
بيماريهاي GI
براي دور نگهداشتن بيمار از دوره حاد بيماري در:
کوليت اولسر و (درمان سیستمیک) سيستميک ، انتريت موضعي (درمان سيستمیک)
بيماريهاي تنفسي :
سارکویدوز تنفسی بریليوزيس، سل ريوي منتشر يا فولميانت زمانيکه همزمان با شیمی درمانی ضد سل مناسب ، سندرم لوفلرکه با داروهاي ديگردرمان نشده باشد, پنومونی آسپیراسیون
موقعيت هاي ادماتوز:
براي القاء ديوز يا بهبود پروتیینوری سندرم نفروتيک ، بدون اورمي ، نوع ايديوپاتيک يا وابسته به لوپوس
درمان ايمونوساپرسيو:
پيوند عضو
درمان اختلالات خوني و سرطاني
اختلالات هماتولتيک :
آنمي هموليتيک اکتسابي ، پورپوراي ترومبوسیتوپنی ایدیوپاتیک در بالغين (فقط از طریق وریدي تجويز عضلاني کنترانديکه است)، ترومبوسيتوپني ثانويه در بالغين ، اريتروبلاستوپني آنمي همولایتيک مادرزادی.
اختلالات سرطاني براي تسکين :
لوسمی و لنفوم در بالغين ،لوسمی حاد در کودکان
درمان موقعيت هاي شوک:
شوک ثانويه به نارساي محور آدرنوکورتيکال يا شوکهایی که به درمان هاي مرسوم پاسخ نمي دهند و احتمال بروز مجدد نارسايي آدرنوکورتیکال مي باشد .(داروي انتخابي عمدتا” هيدروکورتيزون مي باشد زمانيکه فعاليت منيراکولورتيکوئيدها در سطحي، مطلوب است متيل پردنيزولون ارجح است ), شوک های هموراژيک، تروماتیک و جراحی که به درمان هاي استاندارد پاسخ نمي دهند.
اگر چه مطالعات باليني کنترل شده خوبي وجود ندارد اما اطلاعات از مدلهاي حيواني تجربي نشان مي دهد که solu-medrol ممکن است در موقعيت هاي شوکي که درمان های استاندارد موثر نبوده اند (مانند جايگزيني مايع و غيره) مفيد واقع شود.
ساير درمان ها:
سيستم عصبي :
ادم مغزی منتج از تومور اوليه یا متاستاتیک و يا همراه با درمان جراحي يا رادیوتراپي، يا ضربه به سر, وخيم شدن حاد اسکلروز مولتيپل
صدمه حاد به نخاع ، درمان بايستي ظرف 8 ساعت از صدمه صورت گيرد.
مننژيت سلي همراه با بلوک ساب آراکنوئيد زمانيکه اخيرا با شيمي درماني ضد سلي مناسب درمان شده اند.
تريشينوز با درگيري ميوکارد يا اعصاب
جلوگيري از تهوع و استفراغ وابسته به شيمي درماني سرطاني
اختلالات غدد درون ريز
نارسايي اوليه يا ثانويه آدرنوکورتيکال
نارسايي حاد آدرنوکورتيکال . براي اين موارد داروهاي انتخابي هيدروکورتيزون و کورتيزون مي باشند و آنالوگ هاي صناعی چنانچه با مینرالوکورتیکوییدها همراه باشند در شرايط معیني مي توانند مصرف شوند
پيش از اعمال جراحي و در مواقع تروماهاي جدي يا در بيماراني با نارسایي شناخته شده آدرنال يا وقتي که ذخيره adrenocorticoid مورد ترديد است .
هايپرپلازي مادرزادي آدرنال
تيروئيديت غير حمايتي
هايپرکلسمي همراه با کنسر
مصرف در دوران بارداری: گروه B
بعضي مطالعات روي حيوانات نشان داده اند که تجويز گلوکواستروئيدها به مادران با دوز بالا ممکن است سبب ناهنجاري هاي کشنده شوند.
از آنجائيکه مطالعات کافي توليد مثل انساني گلوکوکورتيکواستروئیدها انجام نشده است. لازم است مزاياي احتمالي دارو در برابر خطرات بالقوه آن در حاملگي ، مادران شير ده و مادران بارور سنجيده شود.
گلوکواستروئيدها چنانچه واقعا مورد نياز باشند مي توانند در حاملگي مصرف شوند . چنانچه درمان مزمن با کورتيکواستروئيدها مي بايست در حين حاملگي متوقف شود (مانند ساير درمان های مزمن) مي بايست بصورت تدريجي انجام شود.
به هر حال در بعضي موارد (مثلا درمان جايگزيني براي نارسايي آدرنوکورتيکال ) ادامه درمان و حتي افزايش دوز ممکن است لازم باشد.
کورتيکواستروئيدها به آساني از جفت ميگذرند. نوزادن به دنيا آمده از مادران دريافت کننده دوزهاي قابل توجه گلوکوکورتيکوئيدها حين حاملگي مي بايستي به دقت تحت مراقبت قرار گيرند و به جهت نارسايي آدرنال ارزيابي شوند.
در موارد زايمان اثری شناخته نشده است.
مصرف در دوران شیردهی :
گوکورتيکواستروئيدها در شير ترشح مي شود.
تزريق داخل وريدي و تزريق داخل عضلاني:
بعنوان يک درمان اضافی در مواقع تهديد کننده حيات دوز توصيه شده 30mg/kg بصورت وريدي در طي حداقل 30 دقيقه است. اين دوز ممکن است در بيمارستان هر 4 تا 6 ساعت به مدت 48 ساعت بسته به ضرورت بالیني تکرار شود .
Pulse – therapy در موارد وخامت خيلي جدي و يا مقاوم به درمان هاي استانداردي مثل درمان هاي التهابي غير استروئيدي نمک های طلا و پني سيلامين
جدول زمانبندی پيشنهادي:
ـ آرتريت روماتوئيد
ـ يک گرم در روز بصورت IV براي 1،2،3 و يا 4 روز يا
ـ يک گرم در ماه بصورت IV براي 6 ماه
بعنوان يک کورتيکواستروئيد با دوز بالا مي تواند سبب يک واکنش آريتمي شود، اين درمان بايستي به بيمارستان که داراي الکتروکارديوگراف ودفیبریلاتور مي باشند محدود شود.
دوز درماني مي بايستي درطی 30 دقيقه تجويز شود و چنانچه طي يک هفته پس از درمان هيچ بهبودي گزارش نشده يا وضعيت بيمار ايجاب کرد مي تواند تکرار شود.
ـ جلوگيري از تهوع و استفراغ وابسته به شيمي درماني سرطاني
شيمي درماني تهوع زاي خفيف تا متوسط :
250 mg Solu-medrol بصورت IV به صورت حداقل 5 دقيقه يک ساعت پيش از شروع شيمي درماني , درزمان آغاز شيمي درماني ودرموقع ترخيص همچنين براي افزايش اثر مي توان از فنوتيازين کلریده شده در اولين دوز Solu-medrol استفاده کرد.
شيمي درماني تهوع زاي شديد:
Solu-medrol 250mg بصورت IV درطی حداقل 5 دقيقه همراه با دوز مناسب متوکلوپرامايد يا بوتروفنون يک ساعت قبل از شيمي درماني، سپس Solu-medrol 250mg وريدي در آغاز درمان و در زمان ترخيص .
صدمه حاد نخاعي:
درمان بايستي ظرف 8 ساعت پس از وقوع حادثه و با دوز 30mg/kg متيل پردنيزولون درطی 15 دقيقه و تحت نظارت مستمر بصورت وريدي آغاز شود.
اين ميزان تجويز بصورت تزريق بولوس ممکن است فقط براي همين مورد انديکاسيون داشته باشد حتما” تحت مونیتورينگ ECG و دفيبریلاتور در دسترس باشد.
تجويز دوزهاي بالاي متيل پردنيزولون وريدي بولوس (دوزهاي بيش از 500mg در طي زماني کمتر از 10 دقيقه) ممکن است سبب آريتمي ، کلا پس عروقی قلبي گردند.
پس از يک تزريق وريدي حدود 45 دقيقه وقفه داده مي شود و پس از آن يک انفوزیون مستمر به مدت بيست و سه ساعت با دوز 5.4mg/kg براي هر ساعت ادامه مي يابد و بهتر است محل انفوزیون جداي از محل تزريق وريدي انتخاب شود.
در ساير موارد دوز اوليه بسته به مشکلات بالینی درمان شده از 10 تا 500 ميلي گرم تغيير مي کند . ممکن است دوزهاي بالاتر براي درمان هاي کوتاه مدت موقعيت هاي حاد و شديد مثل آسم برونشی، بيماري سرم، واکنش هاي کهیر زننده به دنبال تزريق و وخيم تر شدن مولتيپل اسکلروز نياز شود. دوز اوليه تا ميزان 250 mg و خود اين مقدار مي بايست بصورت وريدي و حداقل طي 5 دقيقه داده شوند دوزهاي بالاتر از 250 میلی گرم بايستي حداقل در طي 30 دقيقه تزريق شوند . دوزهاي مکرر ممکن است بسته به پاسخ بيمار و موقعيت بالیني با فاصله هاي مختلف داده شود . کورتیکوستروئيد درماني يک درمان الحاقي و نه يک درمان جايگزين مي باشد.
دوز ممکن است براي اطفال و کودکان کاهش یابد اما بايستي با توجه به شدت موقعيت و پاسخ بيمار بيشتر تحت کنترل باشند تا به نسبت سن و اندازه, دوز روزانه نيز نبايستي کمتر از 0.5mg/kg باشد. گاهي مي بايست دوز دارو را در صورتي که بيش از چندين دوز تجويز شد باشد را کاهش داد ویا قطع کرد. چنانچه در يک وضعيت مزمن دوره های ناگهاني بهبود رخ دهد درمان مي بايستي قطع شود.
در خلال درمان طولاني مدت و با فاصله هاي منظم و بررسي هاي آزمايشگاهي روتين مانند آناليز اداري، قند خون دو ساعت پس از غذا، تعيين فشار خون وزن بدن و راديوگرافي قفسه سينه مي بايستي انجام شود. در بيماراني با سابقه زخم يا سوء هاضمه واضح، راديو گرافي ناحيه فوقاني دستگاه گوارش مناسب مي باشد.
در موارد تداخل در درمان مزمن بررسي پزشکي لازم مي باشد .
روش ارجح براي آغاز استفاده اورژانس از متيل پردنيزولون سوکسنيات سديم تزريق داخل وريدي مي باشد براي تزريق داخل وريدي يا داخل عضلاني محلول را مطابق دستور تهيه کنيد.
طريقه استفاده از ويال:
تحت شرايط غير عفوني و تميز ماده رقيق کننده را به ويال حاوي پودر استريل اضافه کنيد فقط از محلول رقيق کننده مخصوص استفاده شود.
تهيه محلول هاي پرفيوژن:
اول از همه محلول را طبق دستور تهيه کنيد. درمان ممکن است با تجويز محلول متيل پردنيزولون سديم سوکسينات بصورت وريدي در طي حداقل 5 دقيقه (براي دوز هاي حداکثر تا 250mg ) و يا در طي حداقل 30 دقيقه (براي دوزهاي بالاي 250mg ) آغاز شود. دوزهاي بعدي نيز به روش مشابه تجويز و يا قطع مي شوند. در صورت تمايل دارو مي تواند در محلول هاي رقيق کننده نيز بصورت افزودن محصول تهيه و آماده شده به نرمال سالين، دکستروز 5%در آب، دکستروز5% در کلريدسديم 0.45% تجويز شود. محلول هاي تهيه شده به لحاظ فيزيکي و شيميايي به مدت 48 ساعت ثابت باقي مي مانند.
اگر سوال دیگری در مورد استفاده از این دارو دارید و یا میخواهید از لیست داروهای پیوند عضو اطلاعات کسب کنید، میتوانید با پزشکان بهستان دارو در تماس باشید.
تداخلات مطلوب:
جلوگيري از تهوع و استفراغ وابسته به شيمي درماني سرطان
شيمي درماني تهوع زاي خفيف تا متوسط ،
براي يک اثر افزايش يافته يک فنوتيازين کلرینه شده ممکن است با دوز اول مصرف شود (يک ساعت قبل از شيمي درماني)
شيمي درماني شديدا” تهوع زا، براي يک اثر افزايش يافته متوکلوپرامايد يا يک بوتیروفنون ممکن است با اولين دوز متيل پردنيزولون مصرف شود (يک ساعت قبل از شيمي درماني )
ـ همراه درمان سل ريوي برق آسا يا منتشر شده ومننژیت سلي با بلوک زير عنکبوتيه يا بلوک قريب الوقوع ، متيل پردنيزولون همزمان با شيمي درماني ضد سلي مناسب استفاده می شود.
ـ همراه درمان بيماري هاي نئوپلاستيک مانند لوسمی لنفوم ، متيل پردنيزولون بااتصال به يک عامل آلکیله کننده، يک آنتي متابوليت و يک آلکالوئيد وینکا مورد استفاده قرار ميگيرد.
تداخلات نامطلوب:
ترکيب گلوکوکورتيکوئيدها با داروهاي زخم ساز (مثل ساليسيلات ها و NSAID ها) خطر عوارض GI را افزايش مي دهد .
ترکيب گلوکوکورتيکوئيدها با ديورتيک هاي تیازیدی خطر عدم تحمل گلوکز را افزايش ميدهد گلوکوکورتيکوئيدها نياز به انسولين يا ساير داروهاي هايپوگلاسيميک خوراکي را افزايش ميدهند. در زمان درمان با گلوکوکورتيکوئيدها بيماران نبايستي بر عليه آبله واکسينه شوند ساير پروسه هاي ايمن سازي نيز از اين قاعده پيروي مي کنند مخصوصا در درمان هاي با دوز بالا به دليل مخاطرات احتمالي مشکلات نورولوژيکي و يا فقدان آنتي بادي.
اسيد سالسبيک مي بايستي در همراهي با گلوکوکورتيکوئيدها در افراد هايپوپروترومبونمي با احتياط بکار برده شود در مصرف همزمان متيل پردنيزولون و سيکلوسپورين تشنج گزارش شده است .
تجويز همزمان اين عوامل منجر به يک باز دارندگي درمتابوليسم مي شود . در نتيجه ممکن است تشنج ها و ساير رخدادهاي مضر مربوط به استفاده منحصر به فرد هر دارویی مستعد تر به بروز می باشند.
Overdose:
هيچ سندرم بالینی با Overdose حاد متيل پردنيزولون سوکسينات سديم وجود ندارد. Overdose مزمن نشانه هاي تيپيک کوشينگ را القا مي کند. متيل پرونيزولون قابل دياليز است.
گروههاي خطر خاص:
بيماران متعلق به گروه هاي خطر خاص مي بايست تحت بررسي و مراقبت جدي پزشکي قرار گيرند و می بایستی در طي يک دوره در حد امکان کوتاه درمان شود.
کودکان :
رشد ممکن است در کودکان دريافت کننده گلوکو کورتیکوستروئید طولاني مدت منقسم در دوزهاي روزانه سرکوب شود، استفاده از چنين دارویی بايستي براي اين موارد محدود شود.
ديابتي ها :
تظاهرات ديابت قندي خفته, نياز افزايش يافته به انسولين يا داده هاي هايپوکلاسميک خوراکي .
بيماران هايپرتانسيون :
بدتر شدن افزايش فشار خون .
بيماران با تقويم علايم روانپزشکي :
وجود بي ثباتي احساس يا تمايلات سايکوتيک نيز ممکن است با کورتيکواستروئيدها بدتر شوند.
از آنجائيکه مشکلات درمان با گلوکوکورتيکوئيدها وابسته به اندازه دوز و مدت درمان مي باشند، يک تصميم مبتني بر سود و زيان در هر فرد براي تعيين دوز و مدت درمان و اینکه درمان روزانه باشد يا متناوب لازم است گرفته شود .
در بيماران تحت درمان، کورتيکواستروئيد که تحت استرس هاي غير معمول هستند يا قراراست قرار بگيرند توصيه به افزايش دوز گلوکوکورئيکواستروئيدهاي سريع الاثر قبلي، حين و بعد از موقعيت هاي پر استرس شده است. گلوکواستروئيدها ممکن است بعضي علائم عفونت را بپوشانند و ممکن است عفونت هاي جديد در خلالشان آشکار شوند. وقتي کورتيکواستروئيدها مصرف مي شوند ممکن است ناتواني در لوکاليزه کردن عفونت يا مقاومت کاهش يافته در برابر عفونت رخ دهد.
اطلاعات بدست آمده از يک مطالعه باليني هدايت شده بطرف اثبات سودمندي متيل پردنيزولون سوکسینات سديم درشوک سپتيک پيشنهاد دهنده وقوع بالاتري از مرگ و مير در قسمتي از بيماراني است که با کراتنین بالاي سرم و يا با عفونت ثانويه پس از شروع درمان وارد مطالعه شده اند مي باشد.
استفاده از متيل پردنيزولون سوکسينات سديم در سل فعال درموارد فولمينانت يا سل منتشر در بيماراني که گلوکوکورتيکوئيدها براي درمان بيماري آنها بصورت همرا با رژیم های ضد سل مناسب تجويز شد باشد مي بايست محدود شود .
چنانچه گلوکوکورتيکوئيدها در سل خفته يا در افرادي با فعاليت توبرکولین مورد مصرف باشد می بایستی نظارت دقيقي روي فرد صورت گيرد چرا که ممکن است بيماري عکس العمل نشان دهد . در حين درمان هاي طولاني مدت با کورتيکواستروئيد اين دسته از بيماران مي بايستي کموپروفيلاکسي دريافت کنند .
به دليل اينکه نمونه هاي نادري از واکنش هاي آنافيلاکسي (بعنوان نمونه برونکواسپاسم) در بيمارن تحت کورتيکواستروئيد درماني رخ داده است ,اندازه گيري هاي مناسب پيشگيرانه مي بايست مقدم بر تجويز انجام گيرد مخصوصا زماني که بيمارسابقه از آلرژي به هر دارويي دارد.
نارسائي آدرنوکورتيکال ثانويه به مصرف دارو ممکن است با کاهش تدريجي دوز دارو به حداقل برسد . اين نوع از نارسايي نسبي ممکن است براي ماه ها پس از قطع درمان باقي بماند ، بنابراين در هر وضعيتي که در حين اين دوره سبب استرس بر محور شود مي بايست هورمون درماني جايگزين گردد .
از آنجائيکه ترشح مینرالوکورتيکوئيدها ممکن است مختل شوند نمک و يا مینرالوکورتيکوئيدها مي بايست همزمان تجويز شوند.
در بيماران هيپوتيروئدي و سيروتيک يک اثر افزايش يافته از گلوکوکورتيکوئيدهاوجود دارد. گلوکوکورتيکوئيدها مي بايست با احتياط در بيماران مبتلا به هرپس سیمپلکس مصرف شوند چرا که احتمال سوراخ شدن قرنيه وجود دارد .
گلوکوکورتيکوئيدها مي بايستي در بيماران کوليت اولسرو با احتياط مصرف شوند .
رشد و نمو شير خواران و اطفال که تحت درمان طولاني مدت کورتيکواستروئيد هستند مي بايستي با دقت مراقبت شود.
بعضي از اين تظاهرات به دليل وجود بنزيل الکل است . گزارش شده است که بنزيل الکل با يک سندرم کشنده در شيرخواران موسوم به سندرم Gasping( اختلال تنفسي که با نفس نفس زدن براي تنفس مشخص مي شود) همراه است .
زمانيکه پارامترها و تست هاي بيولوژيکي تفسير مي شوند مي بايستي کورتون تراپي مد نظر قرار گيرد (مانند تست هاي پوستي يا سطوح هورمون هاي تيروئيد).
مدت درمان مي بايستي در حد امکان کوتاه نگهداشته شود در حين درمان هاي مزمن بررسي هاي پزشکي توصيه مي شوند . قطع درمان مزمن نيز مي بايستي تحت بررسي هاي پزشکي انجام پذيرد (قطع تدريجي ، بررسي عملکرد آدرنوکورتيکال ) مهمترين نشانه هاي نارساي محور آدرنوکورتيکال عبارتند از ضعف ، هايپوتانسيون ارتواستاتيک و افسردگي از تزريق درون عضله دلتوئيد به دليل شيوع بالاي آتروفي زير جلدي مي بايست اجتناب شود.
ناسازگاري ها:
سازگاري و ثبات تزريق وريدي محلول هاي متيل پردنيزولون سوکسينات سديم و ساير داروها در ترکيب هاي داخل وريدي وابسته به PH مخلوط ، غلظت ، زمان ، درجه حرارت و توان متيل پردنيزولون در حس کردن خودش مي باشد. به اين ترتيب براي اجتناب از مشکلات ثبات و سازگاري، توصيه مي شود تا هر جا که ممکن است محلول هاي متيل پردنيزولون سديم سوکسينات جدا از ساير داروها تجويز شود.
عفونتهاي قارچي سيستميک
حساسيت شناخته شده شديد به محتويات دارو
گروههاي خطر خاص :
بيماران متعلق به گروه هاي خطر خاص که درذیل ذکر گرديده مي بايست تحت مراقبت و بررسي دقيق پزشکي قرار گرفته ( همچنین به بخش واکنش هاي خاص و واکنشهاي مضر مراجعه شود):
کودکان، بیماران مبتلا به دیابت، بيماران مبتلا به فشار خون، بيماران با تقدم مشکلات روانپزشکي ، بيماران عفوني خاص مانند سل يا بيماري های ويروسی مشخص مثل هرپس و زوناي همراه با نشانه هاي چشمي.
واکنش هاي مضر :
واکنش هاي مضر سيستميک مي بايستي مد نظر قرار گيرند. اين واکنش ها به ندرت در دوره هاي کوتاه درماني رخ مي دهند اما هميشه مي بايست به دقت مورد توجه قرا گیرند. اين قسمتي از هر پيگيري کورتيکوستروئيد درماني مي باشد و مخصوصا مربوط هيچ محصول خاصي نمي باشد. واکنش هاي مضر احتمالی گلوکوکورتيکوئيدهاي مثل پردنيزولون عبارتند از :
اختلال آب والکتروليت:
در مقايسه با کورتيزون و هيدروکورتيزون، تاثيرات مینرالوکورتيکوئيدی کمتري با مشتقات صناعي متيل پردنيزولون رخ مي دهد ممکن است محدوديت نمک رژيم غذايي و مکمل پتاسيم نياز شود تمام گلوکواستروئيدها سبب افزايش دفع کلسيم مي شوند .
احتباس سديم ، احتباس مايع ، نارسايي احتقاني قلب در بيماران مستعد ، از دست دادن پتاسيم آلکالوز هايپوکالميک ، افزايش فشار خون ، ضعف عضلاني ،ميوپاتي استروئيد، استئوپورز، شکستگي هاي فشاری ستون مهره ها ، نکروز غير عفوني ، شکستگي هاي پاتولوژيک ، زخم معده با احتمال خونريزي يا سوراخ شدن به دنبال آن ،خونريزي معده ، پانکراتیت ، ازوفاژیت ، سوراخ شدن روده ، بهبود زخم ناقص ، پوست نازک و شکننده ، پتشی واکيموز ، تزريقات زير جلدي موضعي تکرار شونده ممکن است سبب آتروفي سطحي شوند.
افزايش فشار داخل جمجمه ، سودوتومور سربري ، تشنج ، اختلالات روانپزشکي ممکن است رخ دهد که طيف آن از يوفوريا ، بي خوابي تغييرات خلق ، تغييرات شخصيت و افسردگي شديد تا تظاهرات کامل سايکوز تغيير مي کند. سرگيجه ، بي نظمي هاي قاعدگي ، حالت هاي کوشینگوئيد ، سرکوب رشد در کودکان ، سرکوب محورهيپوفيز آدرنال ، کاهش تحمل کربوهيدرات ، تظاهرات ديابت قندي مخفی ، افزايش نياز به تزريق انسولين يا عوارض هایپوگلاسميک خوراکي در افراد ديابتي. استفاده طولاني مدت از گلوکوکورتيکوئيدها ممکن است سبب کاتارکت ساب کپسولار خلفي ، گلوکوم با احتمال تخريب عصب بينايي و تقويت تثبيت عفونت هاي بينايي ثانويه وابسته به قارچ ها با ويروس ها شود. گلوکوکورتيکوئيدها مي بايستي در بيماران هر پس بينايي براي ترس از سوراخ شدن قرنيه با احتياط مصرف شوند . افزايش فشار داخل چشم ، اگزوفتالمي, بالانس منفي نيتروژن مربوط به کاتابوليسم پروتئين ، مخفي شدن عفونت ها ، فعال شدن عفونت هاي خفته ،عفونت هاي فرصت طلب ، واکنش هاي افزايش حساسيت مثل آنافيلاکسي ، ممکن است واکنش ها به تست های پوستي را سرکوب کند.
واکنش هاي اضافی ذیل نیز مربوط به کورتيکوستروئيددرماني تزریق ميباشد:
واکنش هاي آنافيلاکسي , آلرژيک با يا بدون کلاپس عروقی، ايست قلبي ،برونکواسپاسم، افت يا افزايش فشار خون ،آريتمي هاي قلبي.
گزارش هایي مبني بر آريتمي هاي قلبی يا کلاپس قلبي عروقي و يا ایست قلبي به دنبال تجويز سريع دوزهاي بزرگ وريدي متيل پردنيزولون سديم سوکسینات (بيش از نيم گرم در طي زمان کمتر از 10 دقيقه) وجود دارد .
برادي کاردي نيز در حين و پس از تجويز دوزهاي بالای متيل پردنيزولون سديم سوکنيات گزارش شده است و ممکن است به سرعت و یا مدت انفوزيون ربط نداشته باشد.
پس از تجويز دوزهاي بزرگ گلوکوکورتيکوئيدها تاکی کاردي نيز گزارش شده است .
دارو نبايستي بالاتر از دماي 25 نگهداری شود .
محلول هاي ساخته شده با آب باکتري استاتيک براي تزريق مي تواند 48 ساعت در زير 25 سانتیگراد نگهداري شود. آب باکتري استاتيک قابل تزريق حاوي بنزيل الکل است .